برای همگان روشن است که مقصود از توبه، توبۀ زبانى نیست، توبه آن ندامت و پشیمانى از عمل زشت دیرینه است که از اعماق دل سرچشمه گیرد و آثار آن در سراسر زندگى جوانه زند و نه تنها زبان مظهر وجود چنین ندامت باشد، بلکه تجلیات آن در تمام مظاهر زندگى انسان دیده شود.
حقیقت توبه چیست؟
در واقع حقیقت توبه زمانی پدیدار میشود که انسان متوجه می شود که غفلتها و گناهها حجابی میان او و محبوبش ایجاده کرده که نمی تواند به او نزدیک شود وبه سویش حرکت کند؛ وقتی متوجه میگردد که ظلمت بار گناه ولغزش بر دل و جانش آن چنان سایه افکنده که هیچ پرتوی از نور حق بر آن نمی تابد و او تنگ دل و سنگ دل شده که «ویل للقاسیه قلوبهم»، پشیمان می گردد، متالم می شود و این آتش پشیمانی وتالم سراسر وجود، روح و جانش را فرا می گیرد، شعله میکشد و شعله هایش فروزان و فروزانتر می شود و این شراره ها است که تمامی آثار شوم، ریشه های گناه، پرده ها وحجابها را می سوزاند و خاکستر می کند و دیواره های دل آدمی را همانند تنوری داغ که شراره های آتش بر آن تابیده و آن را سفیدکرده، آماده چسباندن خمیرایمان می کند و مهم این است که هیزم این آتش ندامت، ریشه ها و شاخه ها و برگهای گناه است که در دل جای خوش کرده است.
به عبارت دیگر توبه انقلاب است، انقلابی درونی، حرکتی در جان تا آزاد گردد و به سوی حق سیر کند.و ثمره ی این انقلاب و توبهی حقیقی نه تنها ترک گناه و زدودن زنگار آن از دل است بلکه جبران آن را هم نیز در برمیگیرد.
بنابراین توبه واقعى همیشه فقط با ندامت و تصمیم بر عدم بازگشت به بزه و معصیت تحقق نمىپذیرد و بایستى در مواقعى که ظلم و ستمى نسبت به کسى شده یا عبادت فوت شده و قابل تدارک است، تدارک گردد و جبران شود. در تفسیر نیشابورى در این باره مىخوانیم: «از ذوالنون مصرى پرسیدند توبه چیست؟» پاسخ داد: «توبه اسمى است که در بردارنده شش معناست: نخست پشیمانى بر گذشته دوم عزم بر ترک معصیت در آینده سوم به جا آوردن هر فریضهاى که ضایع نموده و ما بین تو و خداوند است. چهارم اداى مظالم به مظلومین نسبت به اموال و اعراض آنها. پنجم آب کردن هر گوشت و خونى که از حرام در پى معاصى روییده است. ششم چشاندن سختى عبادات به نفس همچنانکه شیرینى معاصى به آن چشانده شده است.»
نتیجه
حقیقت توبه، پشیمانی قلبی است؛ پشیمانی که در عمل خود را نشان میدهد که مهمترین نمُود آن انجام واجبات و تدارک و قضای آن چه عمل نشده و ترک محرّمات است. با همین مقدار توبه حقیقی تحقق پیدا میکند. به عبارت دیگرتوبه حقیقی، دارای نشانه هایی است که در رفتار شخص توبه کننده نمایان گر است. و اگر تغییر رفتاری در کارهای توبه کننده صورت نگیرد، توبه واقعی صورت نگرفته است. رسول خدا (ص) فرمود:
- «اتَدرُونَ مَنِ التّائِبُ؟ قالُوا اللّهمَّ لا»
آیا می دانید توبه کننده حقیقی کیست؟ گفتند: نه، فرمود:
- «اذا تابَ العَبدُ وَ لَم یرضِ الخُصماءَ فَلَیسَ بتائِبٍ»
هر گاه انسان به زبان و دل توبه کند، ولی طلبکاران و ستم کشیدگان را از خود راضی ننماید در حقیقت توبه نکرده است.
- «مَن تاب وَلَم یزِد فی العِبادَه فَلَیسَ بِتائِبٍ»
کسی که توبه کند، ولی به عبادتش اضافه نشود، او هم توبه نکرده است.
- «مَن تابَ وَ لَم یغیر لِباسَهُ فَلَیسَ بِتائبٍ»
هر گاه کسی توبه کند ولی در لباس او تغییراتی داده نشود باز هم توبه نکرده است. (یا مقصود این است که لباس حرام و گناه را اگر از تنش بیرون نیاورد و عوض نکند تائب شمرده نمی شود.)
- «مَن تابَ وَ لَم یغَیر رُفقائهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ»
در صورتی که شخصی توبه کند، ولی در مسائل اجتماعی روابط قبلی خود را با افراد فاسد همچنان ادامه دهد و آنان را عوض نکند، گویا اصلًا توبه نکرده است.
- «مَن تاب وَلَم یغیر مَجلِسَهُ فَلَیسَ بَتائبٍ»
اگر کسی توبه کند، ولی درنشست وبرخاست ها ودعوت ها و پذیرائی های او چهره اسلامی مشاهده نشود، باز هم توبه او اساسی نیست.
- «مَن تابَ وَ لَم یغیر فِراشَهُ وَ وِسادَتَهُ فَلَیسَ بتائبٍ»
کسی که توبه کند، ولی در مسائل خانوادگی و زناشوئی تغییری نداشته باشد، باز هم توبه نکرده است.